مانی غریبی ( شنبه 87/9/23 :: ساعت 1:12 عصر)
دلم برایش تنگ خواهد شد، عزم سفر دارد، سفری به عمق فراموشی، حتی اگر باز بیاید دیگر این نخواهد بود، و چه راحت فرصت لمسش را از دست خواهم داد.
نمیدانم چرا ! ولی حس میکنم اصلا از وجودش آنگونه که باید استفاده نکردم، و حال او عازم است و رخت بر بسته است.
هر حرکت عقربه ها نیشی بر عمرش شده است و ثانیه های خداحافظی پررنگ تر .
پائیز ، فصل هزار، یکرنگی، همیشه برایم عزیزی. تو را با خواب زمستانی ات تنها خواهم گذاشت.